بیجار آذربایجان( بیجار گروس)

بیجار برابر اسناد تاریخی همواره بخشی از آذربایجان محسوب میشده است.

بیجار آذربایجان( بیجار گروس)

بیجار برابر اسناد تاریخی همواره بخشی از آذربایجان محسوب میشده است.

چرا مل غیر فارس رندانی در ایران ایرانی نیستند و تحت اشغال و باید رفع اشغال کنند

چرا مل غیر فارس رندانی در ایران ایرانی نیستند و تحت اشغال و باید رفع اشغال کنند 

سیاست چیزی جز بیان ساده و قابل فهم مشکلات اجتماعی نسیت (رهبر استقلال هند گاندی)- ی
دو بحث فشرده علمی ؛سیاسی؛ حقوقی؛ اجتماعی ؛اقتصادی با 2000 دلیل که چرا ملل غیر فارس ار هیچ دبگاه ,تحلیل و نظری ایرانی و تحزیه طلب نیستند
در حیرتم از اینهمه حماقت و عوانفریبی دانشمندان فارس و عدم تحلیل درست واقعیات از سوی ملل غیر فارس
بررسی و تحلیل مغز و کرتکسهای آن و ... در ثبوت ایرانی نبودن ملل غیر فارس
البته خیلی موارد و مسائل پیش پا افتاده ای است که فارسها و رژیمهای« ایران»: با سوء‌استفاده  از مشابه ساریها و … مغزی علیه ملل در داخل و خارج استفاده می کنند که بتدریج موشکافی خواهد شد
نگاهی به وصعیت موجود
هموطن ایرانی یا اسیر تحت اشغال فارس (ایران)؟  

مفهوم اسیر و شهروند چیست ؟ و آیا پرچم , پاسارگاد , کوروش و سایر سمبولهای ایران از نظر علمی و حتی در فرهنگ عامیانه هیچ معنی و مفهومی یا ارزشی برای ملل غیر فارس تحت آشغال فارس دارد ؟ چگونه میتواند این مشکل را حل کرد؟ (البته با توجه به اینکه تا بحال در داخل یا خارج از ایران هیچ فارس غیر فاشیست و یا دئموکرات و عادلی ندیدم از بکار بردن کلمه فاشیست خود داری نمودم )ی

یکی ازتئوریهای مبارزه ملی دئوکرات در مبارزت سیاسی اجتماعی ملل غیر فارس برنامه‌ریزی و کنترول سیستم اجتماعی گسترده و گستردتر به نوع باز و دئموکراتیک آن حتی با شرکت و یا نفوذ دسمنان مبارزه که مبارزات راهبردی و هدایت و کنترول در بخشهای گسترده و وسیع اجتماغی و هدایت آن به نوعی خیلی پیچیده ظریف و کلی سیتیم به نشر , توسعه یا گسترش اجتماعی آن؛ که بیشتر متمرکز اخذ نتایج مثبت و واقعی از هر نوع حمله و یا مبارزه مقابله؛ دستگیری و سرکوب هر شاخه ای از آن توسط هر کدام از قوای مخالف دشمن خیلی مهم است به نوعی که با هر مخالفتی باتوجه به تأثیر و گستردگی آن سرکوب یا نفوذ یا دستگیری با استفاده علمی از دینامیسمهای احتماعی مبارزه را بیشتر در آن شاخه ویا …..مثل سرطان گسترش داده به ظرافت وسیعتر و بیشتر که هم رشد و هم توسعه متواتر آن در هر جای و مکان ممکن به هر نوعی و حتی ناچیز و جرقه ای پرداخته که برای دشمن غیر قابل تغیین , کنترول , دست یافتنی کرد که با هر مخالفتی و یا هر سرکوب یا نفوذی و دار و بستی از طرف مخالقین مبارزه بطور اتوماتیک و علمی یا دینامیسمهای داخلی و بیرونی اجتماعی تئز آنتی تئز و ….گسترش و به نوعی که دشمن را کاملاً مثل امروز در احاطه بگیرد و گسترش و گسترش یابد که این اکتاپوس نهایتاً او را مجبور به تسلیم خواهد کرد


امروزه موضوعات بقدری به هم پیچیده شده ( البته نه پیچیده -که بهم پیچیده با خود کلمه پیچیده فرق دارد) و در هم بر هم و جمع اضداد شده که برای تحلیل هر کدام و انشعابات و دلایل و مقتضیات و …. آن باید کتب مجزا ئی نوشت و البته دوستان باید توجه داشته باشیم که ما هر تحلیل ، بررسی راهبورد و …. اجتماغی یا سیاسی و یا تاریخی را نه از دید مجض و یا …. بلکه با نگرش جرکت ملی آدربایجان و یا آزادی ملل غیر فارس ار اسارت و اشغال رندان ایران فارس و تلاش برای متلاشی کردن این رندان و رقع اشغال اراضی ملل غیر فارس می نویسیم نه محض تحلیل و …. که اکثرا اطلاعات و امنیت ایران با استفاده از عوامل خود سعی در وقت کشی و به هدر دادن وقت مبارزین با چرند و پرندهای خود می کنند.....( که امروزه همه چیز و هر حرکت ما باید در خدمت مبارزه ملی و به پیروزی نردیک رساندن آن باشد ) ولی یک نکته بسیار مهم اینکه ما و یا مبارزه سیاسی و یا اجتماعی تمرکز اش صرفا باید اجتماع و خود جامعه و مسائل آن باشد و بعد نگاهی به روابط بین حکومتها و یا رژیمهای مرتبط ( سیاست مستقل مبارزه)مثلا ما اگر امروز می بینیم که بنا به دلایل تنشهای بین المللی و یا منطقه ای کنشهای حکومتها یا رژیمها دچار بحران شده و این تنشها آنان را مجبور به استفاده و ایجاد شرایط احتماعی برای مبارزین سیاسی علیه یکدیگر گردیده باید از این شرایط بوجود آمده برایمان ؛ ما نیز به مانند رژیمها حد اکثر استفاده را برده و حتی مثل آنها گاها در تلاش سوء استفاده نیز باشیم ریرا چنانکه اشاره شد حرکت ما و حتی کلیه مبارزات اجتماعی ؛سیاسی مبنی اجتماع و دینامسمهای موجود و یا حتی خلق دینامیسماهی موتوری در جامعه و بر تأثیر بر جامعه استوار است و برای استفاده همیشگی و ماندگار این دینامیسمها باید قابل فهم جامعه و پیچیده در مناقع و زندگی روز مره انسانها گردیده که تبدیل به یک حرکت اجتماعی عمیق و دامنه دار باشد بدین ترتیب ما برای همیشه میتوانیم ار این ارزش اجتماعی خلق
شده و موجود مان استفاده و حتی بسادگی رژیمها را با فشار اجتماعی ناشی از بحرکت در آوردن یکی از آن دینامیسمها مجور به حمایت دائمی از مبارزه خود بنماییم البته با ت.جه به واقعیات تاریخی مشترکمان مثلا با ترکیه یا در ادربایجان (شمال) که البته این بخودی خود بعنوان یک ارزش و همنجار اجتماعی از قبل وجود دارد و در ترکیه نیز فقط جالدران شاه اسماعیل صفوی (شیعه) ایجاد فاصله نموده که باید دو باره ارزش و باورسازی و واقعا از مسائل دینی و مخصوصا شیعه گری فاسد آیت الله های قاتل اطفال صغیر مسلمین که در هر جنگ و تنش و مبارزه ای علیه مسلمین هستند دوری شود که ار اصول اولیه حرکت ملی باور دینی و اعتقادی هر کس آزاد و به خود او مربوط و جزء مسائل شحصی هر کس است …..و یک موضوع خیلی مهم در اینجا اینکه بعضی از دوستان جدیداً به مبارزه ملی پیوسته چنان صاف و زود باورند که دروغهای رژیم ایران را در مورد سایر کشورها یا اشخاص باور و در هر حال ما در این مورد و یا در هر موردی تلاشمان باید بیشتر متوجه همسایگان و حمایت آنان از مبارزات ملی ملل غیر فارس و خصوصا ملت تورک در ایران باشد که هر گونه بیانیه و یا حرف انان در مورد ایران و حقوق ملل غیر فارس برایمان از نظر سیاسی خیلی هم و قلبل استفاده است زیرا در دیپلماسی بین‌المللی نه ملل بلکه دول مهم و تصمیم می گیرند یعنی به خلاصه نه سازمان ملل که در اصل سازمان دول است هر چقدر کشورهای زیادی وجود ملل غیر فارس اکثریت را به هر نوعی بیان نمایند برایمان خیلی مهم است و ما را جهت دستیابی به هدف مقدسمان آنقدر یاری می نمایند زیرا همه سه رژیم فارس یا رصا و محمد شاه لعنتی یا رژیم اسلامی با صرف هزینه‌های گزافی ایران را فقط کشور فارسها معرفی و وجود دیگر ملل را کلاً کتمان کرده و هر کسی سخن از وجود ملل غیر فارس درایران میکرد شدیداً و خیلی خطرناک فارسها و مخصوصاً شاه ه اللهی ها با او بر خورد میکردند با اضافه رژیم اسلام و چه پولهایی که جهت به زانو در آوردن این شخص در خارج که صرف نمی‌کردند و باید دانشت که اینکار بیشتر و بیشتر بوسیله اسرائیل حمایت و پشتیبانی میشد و شاید هم می‌شود … ولی و فقط و فقط همه تلاششان کتمام ملل غیر فارس یا 75 % در صد اکثریت در ایران بوده که در ایران فقط فارس زنگی می‌کند نه ملل دیگر و متأسفانه احزاب تمامیت خواه یا ورشکسته قبلی ( همه‌شان ) با وجود تبلیع عقاید پر زرف و برق مثلاً کمونیسم انتر ناسیونال یا اسلام در اصل همه‌شان فاشیست فارس بوده و هستند که تا اینکه اعضای غیر فارسشان را مجبور به انسان نپنداشتن و کتمان خود می مکنند آنان را مجبور به صحبت فارسی حتی در میان خانواده خود می میکردند مثلاً جناب صابر صبری تبریزی بعنوان نمونه که مدتی نمایندگی کنگرس آدربایجانیها را نیز داشت و یا همین دخترش سیمین به همان دلیلی که بدون هیچ گونه (با عرض معدرت ) فهمی از جامعه شناسی و جامعه شناسی ایران و مبارزه ملی آدربایجان از فدالیسم در ایران که از نظز جامعه شناسی کاملاً حطرناک و تبدیل ایران به پوگسلاویمتلاشی شده سابق است دفاع یعنی چون احتمالاً در حال حاصر نیز مثل قدیم در خانوادنشان فارسی بود بعنوان نمونه قابل لمس مثاحبه ایشان با احمد یولداش!! که به فارسی هم مثا حبه و هم و سخنرانی فارسی هم ایراد نمود البته باید احترام شهدا و معلولین مبارزه ملی دئوکراتمان و در تضاد بودن اصول آن با اصول بو قلمونی حزب توده روسی نگهداشته میشد !!! ( البته او که آسان خرید آسان دهد صفلی گوهری به قرصی نان دهد ) ولی در هر حال این نمونه‌ای از اعضای تورک حزب توده و یا در دیگر گروههای ورشکسته تمامیت خواه که همه مجبور به فارسی صحبت کردن و یا کتمان انسان بودن خود هستند (که توضیحات در زیر در بخش تحلیل کرتکسهای مغزی خواهد آمد) ولی در هر حال در ادامه بحثمان مثاحبه ها و بیانات و …. اعضای رسمی و و حتی غیر رسمی ( سفیر – وزیر – رئیس جمهوری و یا هر مقامی از کشورهای همسایه و غیره در مورد وجود ملل غیر فارس و بی حقوقی در ایران در دیپلوماسی بین‌المللی قابل استفاده و خیلی مهم است به اندازه‌ای که مثلاً وقتی ما در سال 1998 در دفتر سازمان ملل در باکو وجود ملت تورک آدربایجانی را بیان و خود را بعنوان مدافعان حقوق این ملت معرفی و صخبت کردیم این سازمان اصلاً قبول نمی‌کردند و علناً می‌گفتند نه در ایران همه فارسند و …...حتی دردفتر باکو !!!! درست است کودتای روسیه علیه رح ائلچی بی و بر سر کار آوردن حیدر و حمایتهای ایشان از رژیم ایران و …. یکی از عوامل بود ولی در نظر بگیرید که این یک فاجعه است که وجود چطور وجود 75$ درصد ملل غیر فارس را فارس از جامعه جهانی کاملاً پنهان کرده بود البته با اجزاب مختلف مثلاً فدائیان اقلیت -اکثریت چریکهای فدای اشرف و منافقین خلق و یا ...با هر نام پرزرق برق که در اصل همان فاشیستی فارس بوده و است !!! (پس همه فارس به صدها بار فاشیست و علیه طفلان ملل غیر فارس هستند حتی که نمونه آخری همان خکومت امام زمان است تا ….. کافرش ) و در هر حال ما بعنوان اولین مبارزی ملی دئموکرات که بمدت هفت سال طول کشید تا این وجود بیش از پناه میلیون غیر فارس را در ایران به سازمان ملل !!!! و بی حقوقی آنان را بقبولانیم ( انهم در باکو )وتعدای از افرادیکه امروز خود را در حرکت ملی جای می رنند از هیچ کوششی علیه ما یعنی علیه به ثبت رساندن وجود ملل غیر فارس و مخصوصاً تورک آدربایجانی در سازمان ملل (سازمان دول) … از هیچ کوشیشی علیه ما و هیچ ظلمی در حق حتی طفل شیر خوار من دریغ نکردند و تا حدی که هاشم پاشایی لعنتی اطلاعاتی کرد و بعد حیدر ؟؟؟؟؟ ختی برادر ( حسین قابلی یا تورک ائللی و...فکر کنم نامش را عوض کرده باز هم) مرا نیز به بازی و کاملاً بر علیه من و خانواده‌ یعنی طفلم بکار گرفتند البته هاشم در ارتباط نزدیک با جناب دکترنظمی افشار بود و ارتباط تلفنی آقای نظمی رابا هاشم و برادرم بدفعات شاهد بودم ولی !!!! البته باید متدکر شد که آقای نظمی با سابقه معاونت حزب رستاخیز ارومیه در زمان شاه و در آن سالها ؟؟؟ با توجه به هاشم پاشایی که حزب آزادی او را نیز معرفی میکرد پان ایرانیست یا؟؟؟ ولی حالا هم یک فدرالیست آدربایجانچی هستند ).....که یعنی عوامل اطلاعاتی فارس فاشیست و حتی نا آگاهان خودمان تا این خطرناک علیه به ثبت و تصدیق رساندن وجودشان (یعنی وجود 75 % درصد ملل غیر فارس در ایران) در سازمان ملل برایم مخاطره آفریدند …. (که دکر این نکته را لازم میدانم که هر گاه هر کدام از این‌ها سندی در این مورد لازم داشته باشند میتوانم حتی دست نوشته شان بر علیه خودمرا نیز برایشان ارسال نمایم ) و یعنی نه نتها فارس و حتی حتی افرادی که با ما در داخل در اهر یا تبریز روابط خانوادگی نیز داشتند در هر حال: این افراد عبارت بودند از : 1-در جپ براست اجواد اسماعیلبیعلی: این فرد وفادارترین افراد به هاشم پاشایی اطلاعاتی کرد لعنتی بود ولی شکست خوردند با آنهمه وحشیت و بی شرفی و حیف و میل پول نتها بر علیه من در طی هفت سال – او در احمد اوبالی تی وی مثلاً امروز مدافع مباازره ملی شد که خدا کند درست باشد !!! (چون بقول ائلچی بی رح در حق ساتقینهای ک ک پ که : اینهم پیروزی ماست زیرا کسانیکه دیروز پرچم آدربایجان را به ذباله دانی می انداخنند و امروز مجبورا تغظیم کرده و می بوسند در اصل پیروزی ماست نه کلکبازی آنان ) 2- -دو نفر یکه فکر کنتم نام یکی جبیب و دیگر که از گرمی میباشد نامشان را دقیقاً نمی‌دانم بین اصلان (نفرچهارمی ) و جواد اسماعیلی ایستاده اند که آمده بودند مرا با خود بزور با همکاری همه این افراد و مخصوصاً جواد اسماعیبعلی به ایران ببرند که بدلیل خبر دارش شدن رح ائلچی بی نتوانستند و دیگر ندیدم و وقتی به شکایت به پلیس رفتم پلیس گفت که رسیدگی شگایت شما علیه آنان (جاماح) حارج از حدود اختیارات ماست چون آنان در نظارت ک ک ح یا نام امروزه ام ت آن هستند 3- اصلان خالدی (نفر چهارمی) :که امروز فامیل خود را به عیسی بعیلی عوض کرده و مثلاً کمیته استراتژیک دارد(در حیرتم که اصلاً کمیته را نمی‌داند تا چه رسد به استراتژیکش!! و برادرش که اصلاً هیچ سابقه مبارزاتی ملی ندارد همکار او بالی تی وی بقول یکی از دوستان مفسر قرآن میرزا احمد است (خدا کند که درست باشد انشاء الله) 4- پیروز اسماعیلی یا دیلنچی (تهرونی اردبیلی زاد) رهبر جاماح : چه خنده داره واقعاً با نام « جنوبی آدربایجان ملی آزادلیق حرکاتی ( کار بقول اصلان استرا تژیستهای ایران !!!» بر علیه مبارزه ملی دئوکرات آذربایجان 5- - هاشم پاشایی یا محمدی داخل کرد مامور که با فلش نشان داده شده 6-نام نفر آخری که پیش هاشم استاده را از یادم رفته 7- نشسته از چپ رضا یا باریش که با کراوات کنار آلله قلی (بابک) نشسته تقریباً سالمترین فرد در بین آنان بود و …8- الله قلی محمد زداده (سیگار در دست ): که نامش را به بابک آدر اوغلو عوض کرده : این فرد از اهر و …. مرا می شناخت و حتی رابطه داشتیم و مشکوک نیز بودم و حقیقت را در باکو یافتم و امروز خودش هم و یعنی همه انیها می‌دانند که من و بعضی دوستان همه‌شان را کاملاً با اسناد و ….می شناسیم 9- خالد نشسیته در کنار آلله قلی مخمدزاده نفر آخری که پیروز گولش زده بود و الان نیز در باکوست خلاصه می‌بینید چه چیزهایی اصلاعات و امنیت ایران پیش‌بینی و قبلاً برنامه‌ریزی و مکان یابی و در زمانش استفاده می‌کند !!! که همگی به سرگردگی هاشم پاشایی کرد اطلاعاتی لعنتی که به درک واصل شد و پیروز اسماعیلی یا دیلنچی و یعنی همه اعضای حزب جاماح در باکو که بعضیها حتی اسامیشان از یادم رفته …...که تلاش خواهم کرد عکس همه‌شان را اضافه نمایم ولی حالا بعد از چندین سال دکز یک نکته را به ایشان و اربابانشان لازم میدانم که کار به آن سادگی نیز نیست من در اولین روزهاییکه آن‌ها را دیدم متوجه شدم ولی بازی سیاسی را تا پیروزی باید دنبال کرد که پول بیت المال را مردم را مفتی خرج این دغلبازیها نکنند و بعد یک نکته مهم دیگر ضروری نیز اضافه نمایم که دوستان هشیار باشند اینکه در دفاتر سازمان ملل در باکو و یا در ترکیه جاهایی که من سراغ دارم و احتمالاً در جاهای دیگر نیز ….نه تنها افراد سیاسی واقعی و حتی بیشتر عوامل ایران نیز با توجه به اسنادیکه اداره اطلاعات قبلاً برایشان آماده و ترتیب می‌دهند قبول می‌شوند که بعداً توسط رژیم در خارج استفاده می‌شوند و پولهای هنگفتی که حرج می‌کند و در حالیکه برای افراد و سیاسی واقعی بیشتر به هر طریق ممکن مشکل یا سر در گمی ایجاد می‌کند و در نهایت هر گونه بیانیه کنفرانس و یا مثاجبه و …. سفرا – وزرا .. دیپلماتها و …. در مورد وجود ملل غیر فارس و بی حقوقی آنان در ایران برای ملل غیر فارس خیلی خیلی مهم است چامعه جهانی خرفهای آن‌ها را بیش از ماقبول خواهتد داشت و باید فریب نخورده نیروهای رانگارنگ امنیت ایران را نخورده و از آنان حمایت کنیم مثلاً عربستان – امارات – کویت – ترکیه -آدربایجان (شمال) آمریکا – همه اروپا و سایر …. که لازم به یاد آور ینیست


هموطن ایرانی یا اسیر تحت اشغال فارس (ایران)ر
مفهوم اسیر و شهروند چیست
ث 2000 دلیل برای غیر ایرانی و اسیر و تحت آشغال بودن ملل غیر فارس غیر فارس در ایران

رفغ آشغال فارس کردن حق همه ملل اسیر و در آشغال فارس است و ار ملل غیر فارس آنهایی که به حرکت ملی رفع اشغال فارس نمی پیوندند دارای چه مشکل روانی هستند

منتظر بودم که این موضوغ بوسیله فارغ و التحصلان حقوق تجزیه تحلیل شود گه در این مورد حتی اشاراتی نیز رد و بدل شده بود و یعنی لا اقل جنبه حقوقی آن , ولی در نهایت بدین نتیجه رسیدم این هم مثل سایر مسائل و پیچیدگیها و مبهمات سیاسی احتمالاً به یک تحلیل و روشنگری سیاسی نیاز دارد بنا بر این : که

ار نظر حقوقی ،تاریخی ؛ جغرافیایی ؛ نظامی و سیاسی, اجتماعی , فرهنگی و …. هیچکدام ار ملل غیر فارس زندانی در ایران , ایرانی نسیتند و سمبولهای ملی ایران مثل پرچم و تحت جمشید و گور مثلاً کوروش و …....از نظر جامعه شناسی به هزاران دلایل مختلف هیچ ارزش و اهمیتی برای این ملل ندارد زیرا هیچ ریشه‌ای در جامعه شناسی و فرهنگ تاریخی آنان ندارد بعنوان مثال پرچم ایران که بایستی بر اساس خصوصیات تاریخی , حغرافیایی , فرهنگی , سایکولوژیکی و یا معنویات روحی ( هنجارها و سنن و آداب و رسوم . ….) این مردم باشد فقط و فقط آنهم به سختی ار نظر اعتقادی شاید آنان را کمی توجیه کند که این زاویه هم در سر تاسر تاریخ این 90 ساله فارس یا ایران همیشه مورد سو ء استفاده فارس حتی شنیع بر علیه این ملل قرار گرفته و میگیرد به اختصار بعد ار کودتای 1304 انگلیستان بعنوان عامل اصلی و طراح کودتا رضا میر پنج قاطر چی شاه را بعنوان شاه ممالک محروسه قاجار گمارده و ملل غیر فارس را با کشت و کشتار فجیع و وسیع و غارت اموال که هنوز نیز همه‌شان به اشکال مختلف و حتی وحشیتر از گذشته دوام دارد یعنی چیزی عوض نشده و فقط و فقط شکل غارت و چپاول عوض شده و شعار آن مثلاً از شاه, رنده باد شاه به اسلام و الله اکبر دروغین تبدیل ولی مفهوم همان چپاول و ویرانسازی …. اراضی اشغال شده و ظلم بر بریت به اسیران ساکنان غیر فارس آن است تا به هر ترتیب ملل غیر فارس را مجبور به سکوت و اطاعت ار فارس و فرهنگ پست و هنجار و سنن تحقیر و توهین و قتل وقساوت دغلبازی نمایند اما رضا میز پنج بی‌سواد در نمایندگی ممالک محروسه قاجار به مشکلات عدیده داخلی و بین الملی بر می‌خورد و ار طرفی نیز یعهود انگلیس در تلاش استراچریزه و پایه گداری فرهنگ (فرهنگ و تاریخ جعلی برای ملت جغلی فارس بود) و یا کشور و کشورهایی در بین ممالک مسلمانان برای هم صدایی و توجیه و حمایت آتی ار ملت و کشور در دست ساخت اسرائیل در اراضی فلسطین باشد چنانکه کوروش دروغین و بی‌پایه و اساسی که تورات برای فارس علم کرده وبر اساس آن تاریخ جعلی هولوسونیکی که بر رگهایشان دایما تزریق می‌کنند و از نظر اجتماعی و دینی و معنوی حتی بزرگترین مبلغین دینی فارس را به چنان وحوشی تبدیل کرده و می‌کند که از قتل و غارت و به زبونی کشاندن ملل غیر فارس کیف و به هیچ وجه ازخون جتی طفلان آنان سیراب نخواهند شد و تا جایکه این خولیا و هولوسینیشن توان تحمل همدیگر فارس را نیز از بین فارس زدوده و یا تبدیل به خیالپردازیهای دور و دراز نموده است …. … خلاصه در سال 1313 -14رضا میر پنج با درخواستی از چامعه ملل آنزمان تقاضای تغییر نام کشور ار ممالک محروسه قاجار به ایران شد تا این درخواست در سال 1959 میلادی یا 1338 شمسی با صرف هرینه های گرافی از قبیل پاسارگاد و مقبره و عیره ساریها و دعوت ار کشورهای مختلف بر ای شرکت جشنهای مجلل مختلف شاهنشاهی و بخششهای میلیون و میلیاردها دلار به سران کشورهای شرکت کننده در مراسم و خلاصه این تقاظا در سارمان ملل متحد بجای جامعه ملل قبل ار جنگ جهانی دوم نه تماما تصویب؛ ولی اچازه داده شد که نام ایران میتواند برای ممالک محروسه قاجار استفاده شود که تا رمان این درخواست و ابداع این نام در 1313 به هیچ وجه هیچ کشور و یا فرهنگی در روی کره رمین و نقشه جغرافیایی چهان بدین نام و …. اصلا وجود نداشت و کلیه ادعاهای مسغره ساخنگی فارسها و پان ایرانیستهای مشکلدار روحی و البته با رهنمودهای یعهود پسر عمویشان !!!!! دراین مورد کاملا بدون اساس منطق و ایجاد حقوق جعلی و تبرئه خود ار کشتار یا قتل عام بزرگ پریم بخش ایستر گتاب دینیشان تورات است …..( که موضوع جداگانه ای که در فرصت مناسب در آینده به تواتر نیاز جنبش ملی ملل بحث خواهد شد ) ی

اشاره به یک نکته ضروری است اما جهت طولانی نشدن موصوع این بحث بصورت فشرده و قابل استفاده عموم بررسی خواهد شد : در درجه اول از نظر حقوقی و احتماعی , تاریخی و …...هیچدام از ملل غیر فارس آشغال شده در رندان ایران شهروندان این کشور نیستند که نتها یک توضیح جامع و کامل و مانع کلی در مورد ادعاهای بی پایه و اساس پان ایرانیستها و فارس در مورد کشورهای اطراف ایران از قبیل قطر و تاجیکستان و افغانستان و هند و ادربایجان و ترکمنسان و .. عهدنامه گلستان و ترکمچای و …. که حتی گاوداری شواری اسلامی (مجلس شورای اسلامی و....) با نام و ادعای آن قرار دادها …. نا بخردانه روحه بیمار و تروریستی خود را اشباع و کشورهای و ملل همسایه تهدید می کنند اینکه با صرف نظر ار تغییرات جعرافیای جهانی ( با عرض معدرت چون نمی شود ار این مهم صرف نظر کرد) و … کل قاره آسیا را به نام آس یعنی بنام تنها یک قوم ترک بوده که آس نام یک قوم تورکی است که زمانی قوم آس ترک قاره آسیا را بنا و نام خود را بدان داده و حالا آیا این قوم میتواند کل آسیا را ادعا کنند؟ که غیر ممکن و حتی خنده اور است با توجه به گذشت زمان و تغییرات موجود در آن …. و خلاصه این اراضی با قسمتهای از این اراضی در قدیم بخشی ار ممالک محروسه پادشان ترک بودند ولی نه بخشی از ایران با ساحتار امروزی بعد ار 1304 فاشیستی فارس ؛ که در ممالک محروسه که همه پادشاهان آن نیز تروک بودند همه ملل ساکن آن یعنی اعراب ( عربستان ) – بلوچ (بلوجستان) - ترک آدربایجانی( آدربایجان) -ترکمن (ترکمنستان) -ترک قشقایی – لورستان – کردستان – گیلا ن -افعان و فارس یا پرشیا و.... همه ملل دارای حقوق برابر شهروندی شهروندان برابر املاک پادشاهان همه ترک بودند که ممالک محروسه به نام پادشاهان آن: مثلاً قاجار ,افشار ,صفویه, قارا قویونلو , آغ قویونلو, سئلجوق , ایلخانیان….... تقریبا بصورت کنفدرال اداره و همه ملل در همه حقوق و فرهنگی -اقتصادی -اجتماعی …... و حتی سیاسی و نظامی نیز آراد بودند و تنها به پادشاه مالیات جهت ساکن شدن در ملک او بطبع حراستشان ار دشمنان خراج میدادند - ایران که بعضا نیز با سوء استفاده ار مشابه ساریهای مغزی و ….وبه نسب آن فریب استفاده جرء بعوض کل که فارسها و پان ایرانیستها به کمک یعهود آن را با پرشیا یا فارسیتان ممالک محروسه یکی و مشابه به خورد ملل داخل و بعضا خارج هم میدهند نیست زیرا پرشیا یا فارسیتان فقط قسمتی از اراضی و یکی ار ملتهای ملل مختلف ساکن در ممالک محروسه بوده نه همه ملل و استفاده نام یک ملت اقلیت (فارس) ساکن در ممالک محروسه بجای همه چندین ملل اکثریت تاریخی و قدیمی ساکن در آن و همچنین استفاده نام ایران فاشیستی بعد را 1304یا بهتر بگوییم 1313 بعوض ممالک محروسه کنفدرال آزاد و دادن پیشینه تاریخی بدان در حالیکه عمر ایران بزحمت به 80 یا 90 سال میرسد و جعل پیشینه تاریخی ممالک محروسه به نام ایران 80 ساله مثل اینست گه فردا اعراب ساکن ایران بسبب قدمت ملت عرب در منطقه و سکونت در ممالک محروسه شاهان ترک قدیم کل ایران را عربستان ادعا و یا آدربایجان بسبب قدمت ملت ترک ساکن در منطقه از سومر و بین النحرین کل ایران را آدربایجان ادعا یا کردستان یا لرستان کل ایران را لورستان یا کردستان یا ترکمنستان و یا افغانستان کل ایران را ترکمنستان و افغانستان ادعا و بر علیه ملل دیگر فاشیستی نماید و برای حود تاریح جعل نماید و مثل اسرائیل در فلسطین علیه اعراب ساکنان اصلی یا ارامنه در یروان آدربایجان یا مثل رضا پالانی و یا پسر قاتل وحشی کتاب و مدرسه و دانشگاه و علم ….سوزاش محمد رضا یا خمینی لعنتی هندی …. ل
اهمه اینها دلایلی هستند که ثابت می‌کند که هیچکدام از ملل غیر فارس ساکن در ایران فاشیستی از نظر حقوقی شهروندان ایران نیستند وحتی از نظر سیباسی و جغرافیایی و سیاسی و نظامی کاملا مجزا از ایران هستند و بدین سبب نامیدن تلاشهای آرادیخواه و رفع اشغال فارس طلبانه آنان بعنوان تجریه طلب ار ناحیه هر کسی بجز نادانی و فاشیستی ابلهانه چیزی نیست زیرا چنانکه میدانید شهروند بودن هر فردی در هر کشوری در قبال قبول مسئولیتهای در جهت رعایت وتامین حقوق مختلف مثلا فردی -اجتماعی -سیاسی -امنیتی -فرهنگی -دینی -اقتصادی -معیشت و …. آن فرد از ناحیه آن کشور است و اگر یک کشوری هیکدام و یا بخشی ار حقوق حتی حقوق اساسی آن فردی را تامین یا رعایت نکرده و و مسولیتهای خود را در مقابل شهروندی انجام ندهد و یا زیر پا گدارد از نظر سیاسی وحقوقی افراد مجبور به رندگی در آن کشور متقابلا در مقابل آن کشور ی هیچ مسئولیتی ندارند و کلا شهروند آن کشور محسوب نمی شوند بلکه آن افراد اسیرانی در دست آن کشور و ملت حاکم هستند
در ایران پرچم و یا هیچکدام دیگر سمبولهای آن برای ملل غیر فارس چنانکه ذکر شد دارای هیچ ارزشی نیستند زیرا بیوگرافی اجتماعی و تاریحی احتماعی آن ملل را بهمراه ندارند
غارت منابغ زیر زمینی و یا از بین بردن همه دستاوردها و امکانات بالعل یا بالقوه روی زمینی مثلاً کشاورزی – ماهیگیری – دامداری ؛ صنایغ دستی ….. پس ملل غیر فارس نیر هیچ بسان سیستم فاشیستی دوروغ , ریا , دغلبازی و …. حاکم هیچ مسئولیتی نسبت به ایران و قواننین بزبان فارسی و در خدمت فارس ایران نداشته و ندارزند اولین حق یک انسان در درجه اول حق و حقوق انسان شمرده شدن و فرق قائل شدن بین او با سایر حیوانات است از نظر علمی و حتی عامی رژیمهای فارس حاکم از 1304 ملل را با عرض معدرت از همه ملل غیر فارس هیچ فرقی بین ملل غیر فارس و سایر حیوانات قائل نمی‌شوند و اگر توجه کنید با این مبنای مغزی و تراوشات آن هر وقت دلشان خواست مسغره می‌کنند , توهین می‌کنند , هیچ حق و حقوق قائل نمی‌شوند و حتی اگر به توهینشان اعتراض کنی درست مثل حیوانات در ممالک عقب‌مانده بگلوله می بندند در هر حال موضوع چراملل غیر فارس ایرانی نیستند را با بررسی علمی مغز انسنها و حیوانات و فرق بین آنان که چرا به انسان‌ها انسان گفته می‌شود و از نطر مغزی چه حقوقی از انسان‌ها اگر گرفته و رعایت نشود آنان را مساوی و تبدیل به سایر حیوانات می‌کند . که جهت برزسی اموضوع فرق بین انسان و سایر حیوانات و عدم رعایت کدامین حقوق ذانی انسان‌ها آنان را تبدیل به حیوان می‌کند که ناگزیر مغز هر دو را برزسی می‌کنیم ….بطور خلاصه کلیه حرکات , فعل و انفعالات و کلیه عملکردهای مختلف فیزیکی و یا روحی هر انسان و حتی حیوانی توسط توسط مغز او اداره و کنترول میشود

بحث دوم 2000 دلیل علمی تحلیل چرا ملل غیر فارس ایرانی نیستند بلکه اسیر و اراضیشان به اشغال فارس در آمده که باید در اسرع وقت رفع آشغال کنند
مغز انسان مرکز دستگاه عصبی است. دستگاه عصبی مرکزی در درون حفاظی استخوانی به نام
جمجمه و ستون فقرات قرار گرفته و شامل مغز و نخاع می‌باشد. سیستم اعصاب مرکزی در زبان عام به دو قسمت با نام‌های مادهٔ سفید و مادهٔ خاکستری تقسیم می‌شود. مغز شامل قسمتهای متنوعی است که هر کدام در عین ارتباط تنگاتنگ بایکدیگر دارای کارها یا عملکردها و وظایف گوناگونی جدا گانه ای نیز هستند مغر یک انسان ار نظر ساختاری مثل مغز سایر پستانداران (حیوانات) است ولی کرتکس آن در مقایسه با مغز سایر پستانداران دارای گسترش و پیشرفت بسیار زیاد و بطوریکه مغز انسانها دارای یک کرتکس اضافی نسبت به سایر حیوانات (پستاندارن ) است …..مغز در انسان از بخشهای مختلفی مانند مخ- مخچه – تالاموس- هیپوتالاموس – پل مغری -ساقه مغز ….. تشکیل شده است و مغز زنده بسیار نرم است …... وارد این بحث تخصصی و طولانی نشده و از ویژکیها , قسمتها …. مغز فقط بطور خلاصه و در حد این نوشته به مغر انسان و سه کرتکس تشکیل دهنده آن باز هم در حد نوشته مورد بخث قرار خواهد گرفت گقتیم . مغز انسانها شبیه مغز سایر حیوانات (پستانداران ) بوده و مغز هردو انسانها و هم حیوانات هر دو دارای دوتا کرتکس مشترک بنامهای 1- کرتکس منطقه حسی اولیه 2- بیرنجی آبراتلی آلقیئلاما کرتکسی یا فارس اگر دست کنیم میشود کرتکس ساماتونسئنری اولیه که هر دو عملکرهای غریزی داشته و بصورت اتوماتیک و غریزی قسمتهایی ار بدن انسانها و هم حیوانات را کنترول می کنند -- ولی انسانها دارای یک کرتکس اضافی بنام نئو کرتکس یا کرتکس انسانی هستند در هر حال هرکدام قسمتهایی ار بدن را در بر گرفته عمل‌کرد همان قسمتها ر ا کنترول می‌کنند : و
Primary Sensory area -1
یا مناطق حساس اولیه که مناطقی مانند منطقه بصری از لوب پسری -منطقه شنوایی در بخشهایی ار تیمپورال لوب و قشر منزوی را شامل میشود
Somatosensory Cortex -2-
قسمت مرکزی سینوس مغزی یا بر آمدگی چین خورده مغز قسمتهایی احساس بصری مانند تشخیص رنگ و یا کوری -قسمتهای خیلی حساس و مرکزی شبکیه چشم و هم دیدن و تشخیص اشیا ء.... تشخیص صدا و زبان غریزی صدا هایی که هر حیوانی مخصوص بخود و نوع خود دارد که قابل تشخیص برای همنوع خود است که همه حیوانات با همنوعانت خود صحبت می کنند و یاتشخیص تن صدا را.شامل میشود .... د
The Neocortex -3
این کرتکس بخش بزرگی از مغز یا بهتر بگوییم مغز انسانها را شامل که 6 لایه و همچنین 10 تا 14 بیلیون نئورون میباشد که بوسیله مناطق حسی از قسمت پایین مغز و …. تغذیه و در کارهای پیچیده درک کردن – قصاوت کردن - فکر کردن – تفکر انتزاغی -خلق و آفریدن- زبان یا خلق ربان انسانی- حا فظه - تصمیم – بر نامه ریزی و حل مشکلات پیچیده و ...– بوجود آوردن ارتباط با کرتکسها و یا قسمتهای متضاد کرتکسها و همه بخشها و قسمتهای گرتکسها و یا کلاً کرتکس ممتاز کننده انسان بر سایر خیوانات یا کرتکسی که به انسان قدرت برتر ممتازتر و یا بقول مالایان احسن الخالقین بودن را میدهد و الا بدون این کرتکس یا بدون استفده از تممام یا قسمتی از این کرتکس انسان‌ها نیز مثل سایر حیوانات هستند و هیچ فرقی بینشان نیست
عملکرد کرتکسها
Primary Sensory area-1
عملکردهای کرتکس مناطق حسی یا احساسی اولیه : تولید مثل – ارضای غرایز جنسی -واکنشهای اتوماتیک که اکثر بوسیله ورزشکاران رزمی بکار گرفته میشود که در ورزشهای رزمی در موقعه دفاع از خود این ورزشکاران کاملا متمرکز به چشم طرف مقابل میشوند ریرا بدلیل غریزی بودن این عمل دفاع در مقابل طرف مقابل وقتی با نگاه به چشم او بدن خود را بجای بدن او و کرتکس تقریبا همسان عمل می کند و هر جایی که دست یا پای طرف مقابل برای وارد کردن ضربه متمایل میشود بدن نیز بطور عریزی متمایل همان طرف و ار خود دفاع می کند و یا شما بدون اینکه بخواهید در موقع خطر دستاهایتان خلو بدنتان می‌گیرید و فرار می‌کنید و قائم می‌شوید و گریه می‌کنید و ...-پرخاشگری –- تشخیص صدا - خشم – انتقام -اجتماعی و یا بصورت جمع زندگی کردن -یا دوست داشتن جنس مخالف ...البته در این کرتکس زمان معنی ندارد که مثلا خیالات -عشقی و تجسم دهنی و … همه اینها غریزی است و مشترک بین انسانها و حیوانات و همه اتوماتیک هستند مثلا ترس یا جلو بردن دست بعنوان سپر یا فرار یا گریه یا قائم شدن یا مثل مادر بزگ من چشمهای خود را بستن در موقع ترس یا شب و …. همه غریزی و نسبت به خطر -برزگی – جدی بودن ….. انجام میگیرید مشترک بین انسان‌ها و حیوانات است و غریزی است یعنی انسان و حیوان مشترکا با آن بدنیا می‌آید و خود بخود عمل می‌کند
Somatosensory Cortex-2
این کرتکس یا همان لیمبیگ سیستیم یا کرتکس اجزاء حیاتی بدن را مثل قلب , نیض یا تپش قلب , ذستگاه تنفس را بر اساس دستگاه عصبی بدن , یا حس کردن و تشخیص با لمس یا همان نوک انگشتان و یا رودها و سایر قطعات بدن …. را کنترول می‌کند که همه این عملکردها اتوماتیک و یا غریزی هستند یعنی انسان و حیوان با آن بدنیا می‌آیند در همه حیوانات و انسان‌ها مشترک است تا جایکه مثلاً تنفس غریزی حتی 40 ثانیه بعد از مرگ نیز ادامه میابد یعنی او بدون آگاهی و دانستن با هیچ چیز و یا فهمیدن کاری که می‌کند همان کار غریزی انجام تنفس را بصورت اتوماتیکوار انجام می‌دهد که در فرد مرده است و نفس کشیدن او معجره و …. فلان نیست و فرد دیگر زنده نیست بلکه کار غریزی این کرتکس کتنرول کننده دستگاه است که در حدود 40 یا ..ثانیه بعد در آن نیز ادامه می‌یابد و این کرتکس همچنین احساسات , حافظه دراز مدت ؛ یادگیری غریزی یا تقلید مثل طوطی سگ؛ میمون یا تقلید فارسی صحبت کردن بعضی غیر فارسها در ایران مثل طوطی و …..توجه کنید که فارسی حرف زدن غیر فارسی در هر سطح علمی که باشد چون چیزی را خلق نمی‌کندو یا از نئوکرتکس یا کرتکس انسانی استفاده نمی‌کند و بلکه مثل طوطی یا سگ و گربه و یعنی از کرتکس اول استفاده و مثل سایر حیوانات تقلید می‌کند زیرا چناتنکه رفت آنان نیز با استفاده از این کرتکس همین کار را (تقلید) می‌کنند و اکثرا مثل همان حیوانات حتی ار مفهوم کاری که می‌کنند نیز باخبر نیستند و یا سینه زدن -زنجر ردن و حتی نماز خواندن نیز در کل جامعه ایران و مخصوصاً ملل غیر فارس تقلید صرف است حتی بدون فهم اصل موضوع و تا جائیکه حتی مثلاً در موقع نماز خواندن حتی فکر هم نمی‌کنند که چکاری و برای چه می‌کنند و یاید چگونه اینکار را انجام دهند که در موقع شب -دوتا نمار سه رکغتی و چهار رکعتی می‌خوانند ولی لطفاً شدت تقاید را ملاظه فرمائید که یک سه رکعت نماز شام و دیگری چهار رکعت نماز خوابیدن نام دارد که بعوض فکر کردن که چکار می‌کنند در بین ملل غیر فارس همه عوض گفتن نام نمار به زبان خود یعنی مثلاً در ترکی یاتدی نمازی یا یاتماخ نمازی همه به فارس می‌گویند که خئفتئل نامازی یا حتی اکثر می میگویند خئیفتم یا گیفتم و … نامازی که این در تقلیدی و غریزی بودن این عمل را نشان می‌دهد یعنی با کرتکس اولیه مشترک بین انسان و حیوانات و حتی این نماز با توجه به فلسفه نماز قبول نمی‌شود زیرا دین و عقیده شامل خیوانات نه بلکه تنها انسان‌ها هستند که شایستگی قبول دین و یا ائیدئولوژی را دارند ( که این خود موضوغ دیگری است که بحث دیگر می طلبد) … و در هر حال نماز یا هر عبادت و …. دینی ناشی از تقلید قابل قبول جق نیست زیا کار انسان نیست بلکه ادا در آوردن و تقلید تاشی ار کرتکس اولیه غریزی حیوانی است و حال آنکه برای عبادت و قبول دین…........ باید انسان بود مثلاً هیچ‌وقت از گاو ؛سگ طوطی … نمی پرسند که مسلمانی یا …..هر کار غریزی ناشی ار کرتکس اولی یا دومی لیمبک سیستیم یا کرتکس کار حیوانی است و قابل قبول حق نیست زیرا کلیه ادیان برای انسانهاست و پیامبران نیز برای انسان‌ها فلذا عمل غریزی نه عمل انسانی بلکه حیوانی است و حیوان شایسته دین نیست ….ت
ن(3) نئو کرتکس یا کرتکس انسانی
گفتیم که دو تا کرتکس(1- مناطق حسی اولیه و2- سوماتئسئنوری یا لیمبک کرتکس) هردو مشترک بین انسان‌ها و حیوانات هستند و ایندو عملکردهای غریزی و یا اتوماتیکی دارند که هرکدام برخی قسمتهای بدن را کنترول می‌کنند . اما انسان‌ها بغیر از ازایندو یک کرتکس اضافی بنام نئوکرتکس یا کرتکس انسانی دارند و استفاده از این نئوکرتکس است که بقول ملایان آنان را اشرف مخلوقات و یا به آنان امتیاز کامل و یا انسان و برتر و حاکم به سایر حیوانات می کند و الا از نظر منطقی و علمی انسان‌ها نیز نوع دیگری از حیوانات هستند عمل‌کرد این کرتکس غریزی و یا اتوماتیکوار نیست و استفاده از این کرتکس است که یه انسان‌ها قدرتهای انسانی مانند قدرت فکر کردن ؛ خلاقیت غیر غریزی ؛ برنامه‌ریزی ؛ تفکر انتزاعی ؛ -خلق دین و ائیدئولوژی و یا قدرت تمیز و قبول یا رد این ؛ ادراک – استنتاج از اعمال و افکار و ترمیم آن -تصمیم گیری ؛ راه یافتن در پیچ و خم رندگی یا حل مشکلات پیچیده ؛ استدلال فضایی؛ خلق زبان و حقظ به وراثت گذاشتن و اسنفاده از میراثهای پیشینیان خود مثلاً سگها و هم انسان‌ها با هم به شکار و … می‌روند که یا موفق به شکار و … می‌شوند و یا نه شکست‌خورده و یا نمیتوانند شکار کرده یا به هدف خود برسند ولی شکار رفتن و یا حقظ گله یا وفاداری با صاحب خود اعمال غریزی سگ است ولی شما هیچ‌وقت نمی‌توانید ببینید که مثلاً سگها قبل از شکا رجمع شده . برنامه‌ریزی تقسیم کا ر و … ونتیجه بگیرند و یا بعد از شکست جمع شده و دلایل شکست یا عدم موفقیت خودشان را بررسی کنند که مثلاً اگر فلان سگ فلان گدرگاه را گرفته بود موفق میشدیم و یا ….ولی انسان‌ها که دارای نئو کرتکس و یا قدرت تصمیم گیری -برنامه ریزی و یا استلال هستند مثلاً وقتی در شکار و یا هدفی موفق نمی‌شوند بعد از شکار و …. جمع و نقاط ضعف یا قوت خود را برسی و تحلیل می‌کنند چون کارشان یک عمل غریزی نیست ؛
در مورد خلق زبان باید گفت که انسان‌ها بوسیله نئوکرتکس خود زبان خلق کرده یا یافته های خود را بوسیله آن ربان حفظ کرده که همه وجود انهاست از میراث پیشینیان خود استفاده می‌کنند یعنی اینکه استفاده از نئو کرتکس به انسان‌ها قدرت خلاقیت ؛ بینش و تفکر حاکمیت بر سایر حیوانات را می‌دهد در توضیح این موضوع باید گفت که همه حیوانات روی زمین ربان دارند و این وجود زبان غریزی یعنی صدا در آوردن و ناشی از کرتکس اولیه زبان یعنی همان صدا ها تشخیص صدا و تمیز دادن و به حد خود یا معنی کردن آن صدای فقط گونه خود که بعداً نیز اشاره خواهیم کرد …. خلاصه همه حیوانات دارای صدا یا زبان مخصوص به خود هستند یعنی اگر دقت کنید هز حیوانی مثلاً کلاغها با صدای خود, گاوهای با صدا های مخصوص و یا اسب و گنجشک و خر , گوسفند و ….. همه و همه حیوانات با صدا های مخصوص بخودشان که همان صدا ها ربان مابین گونه خودشان است همدیگر را شناخته و با همدیگر رابطه بر قرار می‌کنند و … قدرت حس خطر؛ دفاع ار خود (که بوسیله کرتکس اولیه و غریزی اداره می‌شود ) و … را دارند مثلاً وقتی گاوی را به کشتارگاه می برند و او صداهایی در می‌آورد و … که با توجه به کرتکس اول گاو هم می‌ترسد و می‌فهمد در حد خود و می‌ترسد از کشته شدن و …..و صداها او را گاوهای دیگر تمیز و می‌فهمند ولی ما نه که اینرا ما زبان انان می‌نامیم ولی ولی هیچکدام از حیوانات قادر به خلق زبان و یا هیچ چیز اصافی بر تواناییهای که از بدو تولد بطور غریزی دارند نستند و همه اعمالشان چنانکه گفتیم از لحظه تولد و تا لخظه مرگ است و با مرگ همه چیزشان تمام می‌شود ولی کار نئوکرتکس و یا کرتکس انسانی همان اعمال غیر غریزی و طبیعی و غیر خدادای در انسانهاست خلق ربان که ناشی ار نئوکرتکس انسانی است مثل صدا در آوردن سایر حیوانات نیست و غریزی هم نیست و با مرگ انسان مثل سایر حیوانات تمام هم نشده و با او به گور نمی‌رود انسان‌ها بر توانایی خواندن و نوشتن و به میراث گذاشتن یافته های و اختراغات و … خود را داشته و از این طریق همه پیشرفتهای خود را نوشته و برای نسلهای آینده به میراث می گدارند و نسلهای آینده هم مثل سایر حیوانات یادگیری را از صفر شروع و با مرگ تمام نمی‌کنند بلکه آنان بر تلی از یافته ها علوم و احتراعات و اکتشافات نسلهای قبلی سوار و از بالای آن کوه صحبت می‌کنند و هم با این کرتکس و استفاده این کرتکس است و که نوع انسان را بر سایر حیوانات متمایز و می نمامید که قدرت تمیز انتراعی و قبول یا رد دین -افکار -ایئدئولوژی و …......... را داردکه اگر انسان توانایی بکارگیری و یا و مجبورا عدم استفاده از این کرتکس انسانی را نداشته باشد و در کرتکس اول و دوم غریزی مجبورا نگه داشته شود او یک حیوان مثل سایر حیوانات است او یک حیوان است و ادیان -ائیدئولوژیهای – مسئولیتها -وظایف و …. همه برای انسان است نه حیوان و اگر کسی را مثل ایران که 75% درصد غیر فارس را از این حق محورم و یا در درجه حیوانیت و کارهای غریزی مجبورا نگه داشته و بدانان قدرت استفاده از کرتکس انسانیت و تفکر و …. نمی‌دهند با عرض معذرت به آنان فرصت انسان شدن نمی‌دهند و در حالیکه همه ادیان و مداهب . ایئیدئولوژیها برای انسانهاست و نه برای حیوانات با تعجب در ایران ملل غیر فارسی را نگذاشته که به درجه انسانیت نامیده شدن برسند و در مرحله عمومی و غریزی بودن و یا حیوان بودن نگهداشته اند ولی تقاضای کارهای انسانی و مذهب و عیر هم می‌کنند در حالیکه خودشان علیه دستورات حداوندی این انسان‌ها غیر فارس را را ار رسیدن به درجه کمال انسان شدن منع می‌کنند با هزاران اتیکت و نام …... و حال خنده دارش اینکه این‌ها حتی دعوای شیعه -سنی -کمونیست -سوسیالسیت - کاپیتالیست و …..... هم میکنند که زمانی که انسان‌ها از نئوکرتکس استفاده می‌کنند هیچکدام ار اعمالشان مثل سایر حیوانات غریزی نیست خود و تفکرات خود را با استفاده از زبان غیر غریزی ثبت می‌کنند یعنی بخاطر داشته باشید که صدا های حیوانات بعنوان زبان محض فقط در بین یک گونه خاص مثلاً صدا هایی که گاوها -خرها -گنجشکها -موشها و اردکها و مرغها و …. می‌آورند زبان غریزی آنان است و فقط قابل فهم به گونه و خودشان و نه دیگر حیوانات و نمی‌توانند آنرا نوشته و یا خوانده و به ارث گذاشته و ار میراث علمی و فرهنگی گذشتگان خود استفاده بکنند و همه اندوخته های آنان با مرگشان تمام می‌شود – یعنی زنگیشان از لحطه تولد تا مرگ آنان است – ولی زبانی که با کرتکس انسانی ساخته می‌شود خیلی پیشرفته و بوسیله همان افراد نوشته و یا خوانده و ….. استفاده میگردد و انسان‌ها بدین طریق از تججر در می‌آیند یعنی در بیرون از زندان زندگی می‌کنند و مثلاً در ایران تمامی ملل غیر فارس در تحجر و زندان تک سلولی انزوای علمی -عملی -سیایسی -تاریخی -جغرافیایی و …..با ملت وپیشینه خود که ضروری برای پیشرفت و نجات و تعالیشان در هر مورد است زندگی می‌کنند ولی با اینحال در زبان مجبوری فارسی پیشرفتهای درحشانتری از بعضی ار فارسها نیز داشتند ولی متأسفانه این ناشی از کرتکس غریزی تقلید آنان است که بدون درک وفهم همه جانبهو کامل فقط طوطیوار تقلید می‌کنند و ار نظر علمی درک کاملاً عمیق برای تغالی بصورت انسان کامل ندارند و بصراحت با عرض پوزش از همه ملل غیر فارس بدین دلایل به او حتی در بالاترین درجه علمی و ….. بشکل یک حیوان نگاه میکنند و حق با آنان یعنی فارسها است زیرا او به خلق چیزی و یا درک عمیق چیزی دست نیافته و با زبان عاریتی و گذشته عاریتی و فرهنگ و تاریخ عاریتی ملیت عاریتی ملت دیگر با انسان نشمردن خود در اول می‌خواهد مثل طوطی و ….مثلاً به پیشرفت رسیده و یا انسان نامیده شود که فارس هم در طی جندین دهه جاکمیت خود این اجازه را به ملل غیر فارس حتی نداده و حق هم با اوست زیرا این‌ها که شمردیو هیکدام عاریتی نستند و نمی‌توان با عاریت گرفتن آن‌ها خود را انسان نامید و الا طوطی را خیلی وقتها =یش باید انسان می نامدیند !!!! و یعنی او مثل سایر حیوانات تقلید البته بشکل پیشرفته ای داشته ولی در هر حال بیگانه است و خودی نیست چیزی که رژیم یا همان فارس حاکم از زمان جنگ در حالیکه مثلاً لشکرهای ملل غیر فارس مثلاً عاشورا همیشه در نبرد سخت ایران را با هزاران کشته و مجروح و..... به پیروزی می رساند ولی با آن حال بعد از شهادت مهدی عملاً با فرماندهان یا معاونین شهید مهدی درگیر و هیچکدامشان را بفرماندهی لشکر شایسته ندیدند و فردی فارس و نا آشنا و بیگانه دور به ملتی که آنان را به پیروزی میرساند با تحقیر تمام یک فارسی به نام امین شریغتی را از تهران منصوب کردند …....یعنی هر فارسی در همه حال فاشیست و علیه سایر ملل است حتی اگر خود را قربانی او هم بکند (که موشکافی پیسکولوژیکی و هستوریکال سوسیولوژی و سایکولوژی فارس به مباحث بعدی با عرض مدرت دوباره موکول میگردد) یعنی از نظر علمی در تحلیل مغز و سیستم اعصاب مرکزی حیوانات و انسان‌ها با لایلی مبرهن روزمره و روشن ثابت گردید که در ایران بعد از 1304 (حاگمیت فارس فاشیست) در همه شرایط و حتی در شرایط مطیع بودن کامل و فدا کردن جان خود حتی ….. ملل غیر فارس در ایران هیچ حقوقی و حتی حق انسان نامیده شدن را نیز ببدست نمی آورند و هیچ یک از ملل غیر فارس از نظر علمی و عملی با عرض معذرت انسان حساب نمی‌شوند پس زیرا باید توجه داتشت انسان از اول انسان خلق می‌شود و با عاریت ملیت و انسان بودن دیگران نمی‌توان خود را انسان نامید یعنی هر فردی باید برای این مبارزه کند و خود را ثابت بکند که گفتیم اگر به این سادگی بود طوطی از مدتها قبل انسان نامیده میشد ....... ولی برای کنترول آنان و فریب کامل و از آنان تقاضای رفتار بشکل یک انسان کامل می‌شود که با توجه به مبحثمان در مورد مغز یک انسان کاملا بیمورد است که حتی میتوانید هر کسی میتواند این دلایل روشن و روز مره را از یک پرفیسور خیلی باسواد فارس بپرسد که او فقط و فقط یه زبان فارسی تأکید و هیچگونه حقوقی از شما را قبول نخواهد نخواهد کرد و بعد اگر هم بدون هیچ لهجه و خیلی پیشرفته فارسی صحبت و ادای انان را در آوردی هم باز هم تو را بیگانه خواهند نامید …......... که این اکثرا بدین سبب است که بر خلاف ملل غیر فارس آنها از زمان طفولیت به ملل غیر فارس بعنوان یک اسیر بی حقوق نگریستن را یاد گرفته که به او بعنوان یک برده نگاه و او را شایسته هر گونه توهین و تحقیر و …...و حتی اگر ملل غیر فارس اعتراض کنند جوابشان مثل و یا حتی خیلی بی تمدنتر از یک برده و اسیر نیز خواهد بود یعنیملل غیر حتی حق اعتراض نیز ندارید !!! مثلاً در حادثه سال 1386 سوسک نامیده شدن ملت تورک : ملت اعتراض کرد ولی با گوله پاسخ دریافت و چندین شهید و مجروح داد مثلاً جوان ریبا و فعال و پرتلاش و زندگی مثل وحید با شکلیک به چشمانش کور شد که اینرا به هیچ وجه نباید فراموش و تحمل کرد در حالیکه حتی فعالان به اصطلاح حقوق بشر فارس مثل شیرین) فاحشه رهیری (عبادی) یا مهر انگیز کار و ….…. همه بودند ولی بخاطر آن ضد انسانی ضد ملل غیر فارس از طفولیت هیچکدام هیچ صدای در نیاوردند ….. و حتی در جدیدترین ارتباطی که با مهر انگیز کار در این مورد داشتیم ایشان را در این مورد فاشیستتر از دیگران یافتیم و …..بعد حتی از بسیار از این فارسهای مثلاً خیلی با سواد چنیدین سال در کشورهای متمدن زیسته را و یا اپوزیسیون را که دست مریزادشان به رژیم به جای خود و حتی از خارج مثلاً بهرام مشیری انتر , احمق بی‌سواد بیشرف و ….. از رژیم متواترا و باعصبانیت و بی ادبی و توهینهای شنع و همه همصدا که چرا با این ملت به سختی برخورد نکرده و بیشتر نمی‌کشد !!!!!!و ….. و یا در 1394 مثل همین و وحشیتر از این ….. یعنی در همه احوال افراد و اسیران کاملا بی حقوق که حتی وقت کشتن حق گریه کردن هم ندارند !!!!!!!! و این فرق نمی‌کند یا خارج نشین و خیلی باسواد فارس و یا بی‌سواد و داخل نشین و آخوند و سید …... و بعد با کمال تعجب هرگونه حقوق خواهی ملل غیر فارس برای فارس غیر معمول و غیر قابل قبول و متهم به تجزیه و …. طلبی نامیده . خلاصه با توجه به آنچه گدشت ملل غیر فارس در ایران وقتی که حتی انسان نیز حساب نمی‌شوند از ناحیه حاکمان و خود ملت فارس در هر سطح و طیفی در هر کجای دنیا ( که دلایل خاصی دارد که قسمتی به کج فهمی خود ملل غیر فارس بر می‌گردد مثلاً ایرانی نامیدن خود در حالیه نیستند و اسیر تحت اشغالندو ... ) و بهر حال وقتی این ملل دارای هیچ نوع حقوقی در ایران نیستند پس تلاششان نیز نه تجزیه و بلکه مثل همه اسیران تمامی تلاش ملل غیر فارس تلاشی برای رفع آشغال فارس باید نامیده شود چون طی این مقاله از نظر علمی و به زبان ساده ثابت شد این ملل اسیر و حتی بدتر و بی حقوقتر از اسیر و برده نیز هستند پس این ملل اگر تلاش در جهت رفع آشغال از اراضی تحت آشغال شان نکنند واقعا مریض و بوده و باید و باید به پزشکی حادق مراجعه و درمان شوند زیرا بطور طبیغی هر بیماری باید در جهت نجات و بهبودی تلاش کند و این اسای ترین حق اوست پس هر گونه تلاش ملل عیر فارس جهت رفع اشغال حاکمان بر بر فارس است و نه تجزیه . چون آنان نه هموطن و ایرانی بلکه اسیر و برده و حتی بی حقوقتر از یک برده از هر نظر ائم از : از نظر حقوقی حتی حقوق اولیه انسانی -شهروندی و مدنی , قضایی ؛ امنیتی؛ سلامنی ….... -جغرافیایی -تاریخی – انسانی – مذهبی – اقتصادی -اجتماعی -فرهنگی و ….. و در حقیقت ملت فارس هم اگر پیشرفته و روشن باشد باید به این رفع آشغال و آزادی کمک کند و نه تشدید که در این صورت مجبورا در نقطه مقابل ملل قرار خواهند گرفت چون چنانکه گذست برای ایرانی نامیده شدن این ملل باید از ناحیه حاکمیت 90 ساله ایران یا فارس یا حتی اپوزیسیون ایران دارای حقوق مساوی با فارس ایرانی بوده باشند و در حالیکه نیستند نه از ناحیه حاکمیت و نه از ناحیه اپوزیسون خارج از حاکمیت است و باید بطور مساوی و یکسان حمایت قانونی داشته باشند و در حالیکه ندارند و بعد باید سرزمنشان حفظ و امنیت اراضی شان باید تأمین گردد ,و از تعرض دشمنان در امان باشند و در حالکیه با قتل عام کنندگان آنان مثلاً ارامنه بر علیه آنان روابط و تلاش در قتل عام آنان می‌کنند مثل خشکانده دریاچه ارومیه که دولت ایران و مخصوصاً احمقی نژاد رئیس جمهور امام زمان منصوبی خا منه ای برای قتل عام ملت آدربایجان در اطراف آن دریاچه که در خال بوجود آوردن مشکلات عدیده ای برای کل ایران است با بستن سدهای متواتر غیر لازم بر روی تمامی حوضه های آبریز آن تمامی رودها و شاخهای ر ودهایی که به دریاچه ارومیه میریزند صرفاً و فقط برای تولید و تأمین برق ارمنستان بیش از 14 میلیون ار ملت آدربایجان را در معرض انواع امراض جدی مثل سرطان و …. و قتل عام قرار داده است که بنا بر اخباری که جدیداً در یافت کردیم تولد اطفال ناقص الخلقه بشدت افزایش یافته و از هر صد خانوار یکی یا بیشتر را شامل می‌شود …..و همچنین انو.اغ امراض سرطانی و ….و یا کشتار در زلزله قاراداغ که ملت را علناً زنده بگور کردند در حالیکه خودشان هیچ کمکی در بیرون آوردن افراد زنده از زیر آوار نکردند و حتی کمکهای خارجی مثلاً اصراری ترکیه یا آدربایجان را نیز از ورود به کشور و کمک به زلزله زدگان باز داشتند و در حالیکه از رادیوهای خود بدروغ تقاطای کمکهای انسانی می‌کردند !!!!! ( که این وحشیت تاریخی دوم فارس است بعد حادثه قتل عام و کتابسوزادن 1325 )ا )
از زمان حاکمیت فارس ار دوران رضا میر پنج و محمد رضا و مخصوصاً رژیم اسلامی بسادگی اراضی ملل غیر فارس را را برای ایجاد اختلاف بین ملل همسایه با عناوین مختلفی تقسمات کشوری و ...به آشغال همسایگانشان در آورده و حتی با تغیر نام آن نه نتها به فارسی و حتی به نام ملل همسایه دیگر و یا با تغیر نام روستا ها -مختصات جغرافیایی شامل کوهها و درها و رودخانه ها دریا ها و دریاچه ها – شهر ها و حتی انسان‌ها بفارسی را بعد ادعای فارس یا ایرانی و یا در مورد آدربایجان کرد بودن بودن این مناطق و انسان‌ها و مختصات جغرافیایی را می‌کنند در حالیکه نیستند مثلاً اراضی آذربایجان و یا لورستان را با اراضی اکراد همسایه و یا مثلاً کل استان کردستان را در اراضی اذربایجان ویا شهرستان ایوان آدربایجان با استان کرمانشاه لورستان ….هدایت و اِسکان اکراد عراقی از عراق رانده شده به جهت خیانت به عراق را در استان آدربایجان کردستان و در استان و آدربایجان غربی و در عین حال در حالیکه این نوع طرض بر خورد و تقسیمات کشوری و …. را با اراضی مناطق فارس زبان ندارند و یا استهای کرمانشاه -ایلام و شهراها ی مثلا قصر شیرین -گیلان غرب – اسلام آباد و یا... که تعدادی از اکراد همسایه بخاطر وضعیت خیلی بد معیشت در مناطق کرد نشین بدانها کوچ کرده‌اند را با سوء‌استفاده ار اکراد محل منارعه بین ملل اصلی ساکن و مهاجرین کرد عراقی (مزدوران رژیم فار س در جنگ ایران غراق علیه کشور خودشان (عراق) قرار میدهند و یا ملل غیر فارس حتی حق نامگذاری به طفلان تازه متولد شده خود ندارند یعنی ملل غیر فارس مجبورا باید بنا بر فرهنگ و اندیشه فارس نام فرزند خود را از بین نامهای فارسی انتخاب کنند ...حال آیا این ملت هموطن ایرانی است یا نه اسیر کاملاً بی حقوق دست فارس پس آیا این اسیر میتواند ایرانی باشد! در حالیکه در اصل اسیر و در رفتارهای روزمره فاس بعنوان ملت یا رژیم فاشیست و برده است و بی هیچ حقوقی …..و خلاصه نتیجه میگیریم که ملل غیر فارس ایرانی نیستند و اسیر و اراضیشان بتوسط فارس و با کمک قدرتهای وقت آشغال و خودشان اسیر شده‌اند و در طی این تاریخ اشغال ار هر نظری تاراج شده و می‌شوند و هنوز هم از نظر فرهنگی و حتی فیزیکی بدست فارس اشغالگر قتل عام می‌شوند و هیکدام از ارزشها و سمبولهای ملی ایرانی در نزد این ملل دارای هیچ ارزشی نیست و همه و همه جعلیات و فریبهایی مثلاً پرچم ایران یا گدشته دروغین تخت جمشید و پاسارگاد و گور کوروش ….برای به تله انداختن آنان است و …... پس این ملل به هیچ وجه هیچ مسئولیتی در قبال ایران ندارند و بر عکس و یا خیر اگر فارسها می‌خواهند ایران به مناطق ملی اشغال شده تکه پاره نشود و ملل واقعاً احساس مسئولییت یا ارتباطی در قبال ایران و خود را ایرانی بدانند باید به انان به ارزشهایشان به سمبلهایشان به همه حقوقشان بطور مساوی فارس گردن نهند و در تلاش رفع نواقص کذشته و اشتباهات خود باشند پس از همین امروز و این دقیقه دست از همه عوامفریبایها و حماقتهای خود براداشته جبران نمایند و در عیر اینصورت قانوناً و علملا همه تلاشهای ملل غیر فارس برای تلاشی ایران نه تجزیه ایران بلکه مبارزه‌ای شرافتمندانه و خیلی مقدس برای رفع آشغال از اراضی خودشان و آزادی ملتشان بوده و این هیچ ربطی به ایران و یا فارس ندارد و هر فرد سالم از نظر روحی باید تلاش در جهت آزادی و حقوق خود باشد . در آخر هر مشکلی که ملل غیر فارس دارند ناشی از خیال بافیهای بی‌ریشه و اساس وحشیانه فارس است و الا اگر آن تخت جمشید تاریخ فارس است ملل غیر فارس نیز تواریخ -شخصیتها –سمبوله (پرچم) مراسم …..جدا گانه ای دارند و فارس باید یاد بگیرد که بدانان ارزش بگدارد و در برابرشان تعظیم کند و الا …. را
مرجله دوم عملیات گسترده ملل غیر فارس ( تورک آدربایجانی) علیه اشغال و حاکمیت فاشیستی اسلامی فارس - تاکتیکهای لازم -و پیشنهاد ا نجام گام اول مبارزه تشکیلاتی عمومی
دوستان توجه فرمایند که امروز هر گفته نوشته و یا بحثی وقتی قابل قبول حرکت ملی است که در جهت پیشبرد مبازه ملی باشد ولی بحثهای وقتگیر محض و بدون تاکتیک هیچ کدام لازم نیستند و گاهی هم برای وفت کشی و به هدر دادن وقت روحیه مبارزین از طریق موج سوم اداره امنیت ادادره می‌شوند پس وقتی مبارزه می‌کنیم همه مباحثات و اعمال افکارمان باید و باید در جهت پیشبرد مبارزه ملی دئموکراتمان باشد و به بحثهای خشک و خالی و بیشتر از نوع کوروشی دادن تواریخ قلابی به ایران نوشتارهای فارسی و ...و ار این تاریخی و غیره وقت هدر ندهیم که اولاً همه تاریخ روزنامه سلاطین است و هر کس چیزهایی به نفع خود نوشته و لا غیر (این نگرش ما بتاریخ است) و یا آن کار آکادمیکهای مسئول است و یا بعد اکادمیک مبارزه است و دوماً اینکه هیچ صداقتی در مورد کار حاکمان وجود ندارد تاریخ واقتی مائیم و ما همان چیزهایی هستیم که باید به او متمرکز شود و دیگر اینکه همه چیز در مورد ممالک محروسه طی این 90 سال بعد از 1304 یا 1314به هر نوعی به ایران و یا در توجیه نام ایران جغل شده است یا بوسیله شاهان فارس رضا میر پنج چوپان و یا محمدرضای کتاب و دانشگاه سوز …....... یا اسلام فاشیستی حاکم بر ایران که با صرف هزینه‌های گزافی تحریف شده و برای ثبوت صحت یا سقوم هر چیزی کافی است که به عقل سلیم خود رجوع و با تفکر و درایت تمام وضیعت قدیم را در حال و وضع موجود بررسی کنیم به ادعاهای رژیم و فارس و … هم هیچ توجهی نمی‌کنیم و یکبار دیگر مبازه منبر رفتن برای ملت نیست که آگاهی کلی دادن و تمرکز به تاتیکهای مبارزه است که با حد اقل نیروی کار و یا مصرف حد اکثر بازده را بتوانیم حاصل کنیم و مهمترین بخش هر مبارزه بعد تشکیلاتی او ست که یا بشکل متمرکز یا غیر متمرکز یا نیمه کتمرکز کنترول از راه دور اداره می‌شود درست است که ما استراکچرهای تشکیلاتی مختلف در حرکت ملی خودمان داریم ولی متآسفانه استراکچر کلی تشکیلاتی مان دارای نواقصی است که باید بهبود و ترمیم شود و مدرنیزه شود که بهتر است بین همه مان در این مورد بحث و تبادل افکار صورت گیرد بحث و مبادله افکار صورت گیرد و هر حرکت تاتکیکیمان باید در استتار تمام و با متمرکز شدن به اصل اساسی حمله جمعی و دفاع فردیمان بر اساس به حرکت در آوردن جامعه‌مان باشد یعنی ما بنا به دلایل زیادی مبارزه ما صلح آمیز بدون سلاح را انتخاب کرده‌ایم که در این مبارزه باید بتوانیم همه وضعیتهای ضعف اجتماعی – سیاسی – جغرافیایی – نظامی -اقتصادی – سیاسی – دیلماسی بین‌المللی - ( که جمهوری اسلانی هر گر ندارد مگر با پول خرج کردن و رشوه دادن و دغلبازی )- صغفهای سیاسی داخلی اجتماعی , سیاسی و ائیدئولوژیک اجتماعی – ضغفهای پوپولیستی آخوندی در آخوندها و عیر آخوندهای رژیم – ژئوپولیتیکی و جغرافیایی – ضعفها و امراض شدید ناشی از خود برزگ بینی ناشی از هیستوریکال هولوسینیشن - ضعف‌های خارجی و ناشی از شخصیتهای سازیهای کاذب در خارج – ضعفهای قضایی و حقوقی – افتصادی – تحلیل مرکزیت سازیها یا مراکز دوغین صمیم گیری در رژیم چیزی که رژیم در حال حاضر از آن نمنافغ پایان می‌برد …. ضعفهای تنکینیکی ناشی از بلوفهای اطلاعات و امنیت ایران در جامعه بسته ایران , ترسهای زیاد ناشی از موفقیتهای چشمگیر مبارزه ملی دئموکرات آدربایجان و مبارزه سایر ملل – مشکلات ناشی از همکاریهای دو یا چند جانبه با دیگر گردههای اوزیسیون تمامیت خواه بر علیه مبارزات ملی ملل مختلف , موضوع زده شدن جوانان از اسلام و و رواج بی اعتقادی در ایران…... در هر حال باید دانست که مباره ما مبارزه سیاسی مبتنی بر اجتماع و مخصوصا اجتماع غیر فارس و مخصوصاً تورک آدربایجانی است و در برگیرنده هم ترکان ساکن در ایران ایران فعلی است بایستی خاطر نشان کرد که بدلیل مسالمت آمیز , صلح جویانه بودن مبارزه ملی دئموکراتمان و فعلاً بدلیل عدم اعتقاد مان به مبارزه مسلحانه و بدلیل کثرت و قدرت مبارزین ملی تئوری و تاکتیکهای مبارزه با رژیم فاشیست حاکم ؛ فارس و پان ایرانیسم فاشیست , و احتمالاً از ملل همسایه‌ای مهاجر بدلیل کم سواد و بنیه بودن که مورد استفاده رژیم قرار گرفته و یا گروههای تمامیت خواه ارائه میگردد : د
و1- با توجه به مرحله اول و تداوم آن هیچ فرصتی را برای مسلح شدن به هر طریقی و یا هر سلاحی از دست نخواهیم داد که فردا اگر مجبورا شیوه مبارزاتی خود را موقتاً یا کلا عوض کردیم در آن صورت نیز مبارزه مان مبارزه عمومی یا اجتماعی بنوع دیگر خواهد شد یعنی همه اجتماع بیش از 30 میلیونی مان در همه شهرها , دهات. مراکز مختلف ….. مثل مبارزه صلح جویانه مان وارد عمل خواهند شد
و2- تمامی مشکلاتی که امروز داریم از فارس فاشیست ( یعنی تا بحال متأسفانه ما اصلاً در داخل و یا خارج ار ایران هیچ فارسی راندیدایم که فاشیست نباشد) و یا از مانقوردها و جیره خواران فارس فاشیست یا در خارج و یا در داخل به شکل رژیم یا احزاب ورشکسته قدیم تمامیت خواه که بدون استیثنا همه فاشیست و بی رحم حتی به طفلان معصومام نیز هستند میباشد هیچ فارس یا ارمنی به هیچ وجه قابل اصلاح نیست در هر دین و عقیده و ائیدئولوژی یا در هر درجه علمی که باشد پس در هر فرصت و هر جایی به بر هم زدن امنیت وکتک ردن به این افراد ادامه داده و جامعه را از کنترول رژیم خارج خواهیم کرد زیرا یک فارس اگر امروز دشمن بالفعل تو نیست فردا مثل ارامنه دست به کشتار بیرحمانه حتی طفلانمام خواهدزد .
و 3-- تشکیل راهپیماتهای اعتراصی صلح آمیز؛ به آتش کشیدن پرچم ارمنستان ,پوشیدن لباس سیاه ؛ اویختن پرچمهای سیاه بر خانه , محل کار و خیابانهای اطرف و پخش آن در همه جای آدربایجان و ایران, و فرستادن پرچم سیاه و بروشور به همه مسئولان محلی و کشوری و مخصوصاً به حوضه های علمیه (مدرسه‌ها روحانیون و کلیه آخوندها و مجتهدین ایران) بوسیله پست بصورت غیر مستقیم , تشکیل اجتماعات کنفرانسها ؛ پحش تراکتها ؛ سی دی های کامپیوتری , اعلامیه ها …. در تهران- تبریز- قم - اورمیه -زنجان –اربیل- کردستان- همدان -اراک – قم -کرج ؛ساوه …... و همه شهرها , دهات و مناطق ترک و مسلمان نشین ایران در 26 اسفند ماه هر سال را بیاد بزرگداشت سالروز قتل عام همراه با شکنجه های غیر انسانی مانند زنده زنده پوست کندن طفلان و کودکان خردسالمان (شیعیان) در شهر خوجالی قارا باغ را در سال 1371 بعنو ان روز عزای عمومی و حتی از مسلمین و شیعیان سایر ملل نیز درخواست پیوستن و شرکت در این مراسمات و تظاهرات را خواهیم کرد البته با توجه به شرکت رژیم اسلامی به انحاء مختلف در کشتار زنده زنده پوست کندن و ...کودکان شیعه فاراباغ و اشغال اراضی آنان توسط ارامنه , اجازه و سازماندهی راهپیمائیهای ارامنه قاتلان تکراری مسلمین آدربایجان و مخصوصاً طفلان آنان در هر دوسوی آدربایجان دقیقاً نمونه‌ای از اعمال ضد انسانی واسلامی که موجب دوری از اسلام و حتی بی اعتقادی تمام جوانان داخلی و بی‌اعتباری کامل ایران در بین همه کشورهای اسلامی , مردم و مخصوصاً بیش از 90% درصد جوانان کلیه مسلمین ایران و حتی قم گردیده است
و 4- تشکیل تظاهراتها در و راهپیماییهای اعتراصی صلح آمیز پخش بورشور ؛ اعلامیه ؛ پوستر در همه مناطق و شهرهای آدرابایجانی قم -تهران و …. در اول بهمن ماه هر سال بیاد بزرگداشت شهدای بی‌دفاع مسلمین آدربایجان در سال 1369 که بدست سربازان روس و ارمنی اتحاد جماهیر شوروی سابق بدرجه شهدات رسیدند
و5- تشکیل راهپیماتیها و تطاهراتهای اعتراصی صلح آمیز؛ پخش تراکتها ؛ پوستر ها ؛ بیانیات و , اعلامیه های مختلف در محکومیت کشتار بیش از2000 نفر از مردم بیدفاع شهرستان سولدوز آدربایجان غربی بوسله حزب حزب دموکرات کردستان و اعصای حزب کثیف توده و چپیهای رنگارنگ ورشکسته تمامیتخواه جهت پاکسازی قومی در سولدوز در 28 مردا سال 1358 مصادف باما ه اوت 1979 میلادی در این تسویه قومی عبدالرحمان وثوقعبدالرحمان قاسملوی لعنتی رهبر و صادق شرفکندی لعنتی دبیر کل حزب بود و همچنین با توجه ادعاهای بی‌ پایه و اساس علی یونسی معاون روخانی دروغ‌گو ؛ وزیر اطلاعات و امنیت خاتمی و قاتل و جلاد هزاران رندانی سیاسی سال 1362بعلاوه فعل و انفغالات اخیرعده ای از اکراد و همچنین خود رژیم ایران با نام اکراد در منطقه
.و6- تشکیل تضاهراتهای اعتراضی , احتماعات ؛پوشیدن لباس آبی بمعنای گوی تورک ؛ بحش تراکت ؛ پوسترها , اعلامیه های و مخصوا ارسال به مسولین محلی و کشوری ….در محکومیت کشتار و قتل عام ملت آدربایجان و یا حادثه جیلولوخ بدست اکراد مهاجر در ارومیه , اشنویه , اطراف ارومیه و تبریز ؛ لکستان؛ قاراقشلاق؛ , شرفحانه , سلماس ؛ خوی ؛ برهبری سماعیل آقا سیمیتکۆ یااسماعیل آقا شکاک
و 7- , تشکیل و راه اندازی راهپیمائیهای گسترده , پوشیدن لباس سیاه ؛به آتش کشیدن پرچم ارمنستان کنفرانسسها , احتماعات و تظاهراتهای اعتراضی در محکومیت قتل عامهای تکراری مسلمین بدست ارامنه خونخوار جانی دشمن اسلام به رهبری مارشیمون ؛ پتروس؛ اندرانیک و داشناک ارمنی در , به آتش کشیدن بازار ارومیه و دهات اطراف ...؛ ارومیه, نخجوان؛ مهاباد ؛ خودی ؛ سلدوز ؛ صایین قلعه ؛ میاندواب ؛ سلماس , ماکو؛ تبریز ….. .و سایر مناطق دهات و شهرهای آدربایجان با توجه به اجازه و سازماندهی تظاهراتهای ارامنه علیه ملت تورک آدربایجانی و ترکیه ای
و 8- ارسال تراکتها و …. پرچمهای سیاه به همه مسئولین شهری و کشوری بوسیله پست بصورت غیر مستقیم حتی ضروریست زیرا تاجاییکه میدانیم همه مسئولین بیرحم . راضی مخصوصاً به رند ه رنده پوست کندن اطفال معصوم شیعیان خوجالی توسط ارامنه با همکاری‌های جدی ایران و روسیه …...بی شحصیت و نا آگاه نیستند و ضمنآ همه این‌ها دلایل اثبات شده مکرر علنی و روشن بر عیر ایرانی و در اشغال و اسیر فارس بودن ملل غیر فارس و مخوصا تورک در ایران است تا جائیکه رژیم ایران بدون رعایت هیچگونه حقوق شهرونی و انسانی تورکان با توجه به کشتارهای مکرر مسلمین مخصوصاً تورکان آدربایجانی در دوسوی مرز و توالت عمومی و طویله کردن مساجد توسط ارامنه در هر فرصت ممکن همچنین کمکهای همه جانبه و حتی سازماندهی و تشکیل راهپیمانیها و حملاتشان با شعارهای مرگ بر آدربایجان -مرگ بر تورک در ایران باز با توجه به آن سوابق مسلمان و شیعه کشیهای مکرر ارامنه چه بی شرفی و حماقتی است ایرانی نامیدن ملل غیر فارس و تورک و با چه حقوقی وقتی ایران به قاتلان همراه با شکنجه طفلان کمک می‌کند و همچنین به ارامنه قاتل خارجی اجازه حملات مکرر می‌ دهد در پایان آیا بجز سوریه کنونی شما هیچ کشوری را دیدید که انطور ملتش را به سلاخی بکشد و بعد در تهران و …... به دانش آموزان تورک یاد میدهند و ادعا می‌کنند که بنویس «من یک ایرانیم و بر ایرانی بودنم افتخار می‌کنم» آیا این سیاسیت بعد از آموختن و لمس واقعیات در آینده نزدیک این کودکان را تبدیل به افرادی ضد ایرانی مثل من و ما که حتی در جبهه های جنگ فرماندهی محورههای عملیاتی علیه عراق را مکرراً داشتم نمی‌کند کدام ایران ؟ هیچ کدام از ملل غیر فارس زندانی در ایران بمعنای کنونی بعد از 1304 انگلستان علیه بیش از 1200 سلسله پادشاهی تورک ممالک مخروسه قاجار ایرانی و فارس نیستند و همیشه از طرف حاکمان فارس با کمکهای آمریکای وقت و اسرائیل در طی این تاریخ 90 ساله مکرراً قتل عام شده‌اند
و-10- حمایت فعال و گسترده داخلی و خارجی از مبارزین و مبارزات ملی لورستان خصوصا ساکن در اراضی لصلی لورستان در مناطق و استانها و شهرهای لور نشین کرمانشاه , ایلام ؛ قصر شیرین ؛ اسلام آباد غرب ؛ گیلانغرب و کلیه شهر ها و مناطق همه منطقه البته در همسایگی اکراد مهاجر دست فروش (ساعت فروش) و بعداً مهاجم با حمایت رژیم فاسد اسلامی فاشسم فارس
و9- ارسال پرچم نیمه سوخته ایران به مسئولین منطقه ای کشوری و یا رهبری بوسیله پست گمنام در هر فرصت مناسب
و10 - آتش زدن پرچم ؛ عکس و یا پوستر های خامنه ای؛ اولاغعلی آهنگر دادگر و اشعار او ؛ روحانی , یونسی قاتل و عضو هیئت مرگ در زندانهای دهه 60 علیه مخالفین جمهوری اسلامی فاسد؛ گاوداری یا مجلس شورای اسلامی ؛ خبرگان , وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر مسئولین رژیم و هم استفاده آنان در توالتهای عمومی و چسیاندن به آنجا و بر روی ذباله دانیهای شهر و یا تهیه تمبر پستی و پاکت و ارسال به خودشان و ….و
و 11 – پوشیدن لباس سیاه؛ پخش متواتر اعلامیه ها -سی دی ها و ….. ؛ بر گزای اجتماعات مختلف در هر جای ممکن در تجزیه و تحلیل انواع کشتارهای بیرحمانه (دسته جمعی – اعدام و ….) و مخصوصاً کتاب -کتابخانه , مدارس ؛ دانشگاه, و کلیه مراکز علمی و فرهنگی سوران رژیم فارس پهلو ی بدستور محمد رضا شاه لعنتی در 1325 به کمک آمریکای وقت و اسرائیل و رژیم اسلامی فعلی نه تنها در مراسمات 21 آدر بلکه در هر موقع و زمان ممکن و گسترش آن مخصوصاً در تهران و قم
هشدار صروری در مورد انترنت
مطابق تحقیقات و بررسیهای انجام شده از ارتباطاط اینترنتی به غیر از گفتگوهای مستقیم همراه با دروربین به هیچکدام و مخصوصاً فیس بوک ومخصوصا فیس بوک داخل نباید اعتماد و باور کرد که اکثراً بوسیله هکرهای رژیم و یا پان فارسیست ایرانیستهای اپوریسون داخل یا خارج و ….. از نام ؛عکس ؛ پسورهای افراد سوء‌استفاده می‌شود
پیشنهاد صروری و واجب این مرحله
پ12- مسئله مالی یا حساب بانکی و نظارت بر آن ( نشانه واقعی برای ثبوت اعتقاد) آ
اولین واساسی ترین نیاز هر ملتی برای یک زندگی شرافتمندانه مستقل در امان و با قدرت در طول تاریخ که رندگی ؛ آبرو و جیثیت او را از گزند سایر ملل مهاجم زیادیخواه همسایه و …مثل ارامنه و .... در امان نگه میدارد تشکل و سیستیم یابی داخلی و خارجی واقعی اوست و اولین گام جهت هر گونه شخصیت و تشکل یابی واقعی تشکیل مرکز و پشتوانه ملی مالی ملت و پرداخت کمکها و حق عضویتها به این مرکز ملی است البته این موصوع شاید برای ملل غیر فارس محکوم به اسارت فارس ایران کمی نامآنوس باشد ولی در عوض خودشان اسیر و در اشغال و بی حقوق و ناموس و منابعشان غارات و در مناطق فارس زبان درکار ایجاد مراکز و صنایع استراتئژیک سرمایه‌گذاری می‌شود که این بانک مالی همچنین یک سند و ثبوت واقعی واحب برای زندگی شرافتمندانه در داخل و یا در خارج است درست است که وجود تشکیلاتهای قدرتمند و منسجم در حرکت ملی آدرابایجان را نمی‌توان کتمان کرد ولی هر نوع مبارزه ؛ حرکت یا جنبشی و خصوصا مبارزه ملی دئموکرات برای پشبرد سریع و واقعی مقاصد مبارزاتی خود و برای دست یابی به اهداف مقدسش که همانا غالب شدن بر متجاوزین , بدخواهان و دشمنان و تأمین یک زندگی واقعی انشانی شرافتمندانه تؤام با امنیت برای احاد ملت و دفاغ از آنان در همه نبرد های سیاسی و ….. و بدست آوری استقلال ؛آرادی و رفاه ملی کامل ملت خویش می‌باشد نیاز فوری به یک سیستیم و منبع مالی پرای ظهور پر قدرت و پشیرد برنامه‌های ومختلف خود دارد و البته درست است که کدام از تشکیلاتها و یا احزاب ملی بر ضرورت این امر واقف و هر کدام دارای مرکز یا مراکز مالی مختلفی هستند ولی نیاز به یک مرکز مالی عمومی به نام همه ملت که در کنترول همه جانبه مبارزین واقعی ملی باشد واقعاً احساس می‌شود که پیشنهاد می‌شود هر چه زودتر تشکیل و توسط افراد با سوابق مبارزاتی و تخصصی و تجربیانی ملموس تصدیق که با تدوین اساسنامه جامع و مانع در جهت نیازها و تأمین منافع ملی اداره گردد که هر کسی مخصوصاً افراد ملی خارج از ایران بنابه توان ملی خود در آن شماره حساب بعد از تاسیس و تصدیق تشکیلاتها و یا احزاب ملی آدربایجان شرکت و قیض در یافت گردد افرادی که بعنوان نمونه جهت بر نامه ریزی و اداره آن مرکز مالی پیشنهاد می‌شوند که البته این تعدد اد و افراد بنا به رأی عموم میتواند تغییر و یا افراد دیگری تثبیت گردد که مهم همان تشکیل این مرکز مالی است که اگر توجه کنید هرکدام از ملل همسایه نیز دارای همین مراکز هستند و مثلا حتی به رزمندگان و مبارزین ماهیانه نیز پرداخت می‌کنند مثلاً در کلیه احزاب کرد یا ارمنی و حتی فارس و حتی رژیم ایران که حتی افغانها, پاکستانیها , و …. را به جنگ در سوریه میفرستد و در هر حال افرادی که پیشنهاد میگردند : آقایان 1- علیرضا احسنگر یا ائلدار قاراداغلی دز سوئیس 2-جناب صفر زینالی یا عارف کسگین در ترکیه 3- احمد اوبالی در آمریکا 3- حناب صالح کامرانی دز سوئیس 4- جناب نقی محمدی در آلمان 5- جناب دکتر محمود علی چهرگانی در آمریکا6 – جناب حسین عبدللهی در آمریکا و 7- جناب دکتر علی نظمی در آمریکا که بنا به مسائل امنیتی از داخل نمی‌توان کسی را پیشنهاد کرد
در پایان با معذرت از اغلاط املائی اتفاقی) ر)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.